"عباس" که ما او را به نام "فروغی بسطامی" می شناسیم، در سال 1177 هجری خورشید درعراق زاده شد. تا شانزده سالگی که پدرش مرد، در عتبات بود و پس از مرگ پدر به همراه مادر راهی ایران شد و به نزد عمویش در ساری رفت.
او آموزشی ندید و پیش خودش خواندن و نوشتن یاد گرفت و شعرهای شاعران بلند نام فارسی را خواند تا زبانش به شعر باز شد و نخستین شعرهایش را با تخلص "مسکین" سرود.
عمویش درباری بود و برادرزاده ی شاعر را پیش فتحعلی شاه قاجار برد و او غزلی را که در مدح شاه ساخته بود، خواند. شاه شاعر را به خراسان نزد حاکم آن جا فرستاد. او در خراسان کار منشی گری گرفت در آن جا عباس به نام "فروغ الدوله" یکی از پسران حاکم خراسان تخلصش را به "فروغی" تغییر داد.
پس از چند سال حاکم خراسان به کرمان و سپس تهران فرستاده شد. شاعر همراه حاکم آمد و ساکن تهران شد.
فروغی در تهران به سمت عرفان گرایش پیدا کرد و دل به آموزه های "بسطامی" داد و عزلت نشینی پیشه کرد و از این جا نام بسطامی گرفت. خبر به ناصرالدین شاه رسید و او شاعر را فراخواند و همنشین خودش کرد. می گویند فروغی ماهی یک بار نزد شاه می رفت و آن دو با هم شعر خوانی می کردند.
فروغی در سال 1236 هجری خورشید در تهران درگذشت. به یاد ماندنی ترین شعر او غزلی است که این طوری شروع می شود.
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای که شوَم طالب حضور پنهان نگشته ای که هویدا کنم تو را
فرهنگنامه ی عمید شامل واژههای فارسی، لغات عربی، اروپایی و ترکی به...
می دانی هیچ حقیقتی خارج از وجود خودمان نیست. در عشق این...
تعطیل تابستان شروع شده بود.در دالان لیسه پسرانه لوهاور شاگردان شبان هروزی...
داستان کوتاه «تخت ابونصر»، نوشتهٔ صادق هدایت است. این اثر نخستین بار...
الاغ کوچولو سال ها كار كرده بود. هر روز او را به...
نیکوس کازانتزاکیس در سال 1883 در یونان زاده شد. در زادگاهش ...
Created with AppPage.net
Similar Apps - visible in preview.