احمد شاملو( الف. بامداد) در روز 21 آذر ماه سال 1304 در خیابان صفی علیشاه تهران زاده شد، اما محل زادنش را شهر رشت ثبت کردند.
پدر احمد یک نظامی بود که ریشه ی کابلی داشت و همواره در ماموریت بود، برای همین کودکی احمد در شهرهای مختلفی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و اصفهان و شیراز گذشت.
مادر احمد عراقی و خانه دار بود.
احمد دبستان را در خاش و زاهدان و مشهد خواند و دبیرستان را در بیرجند و مشهد و تهران گذراند. کار مدرسه تمام نشده پدرش را به گرگان فرستادند. احمد ترک مدرسه کرد و پس از چند سال در رضائیه(ارومیه) وارد مدرسه شد، اما آن جا هم به دلیل ماجرای حزب دمکرات آذربایجان مجبور به ترک شهر و بازگشت به تهران شد و دیگر ادامه ی تحصیل نداد.
شاملو در بیست و دو سالگی برای نخستین بار ازدواج کرد و صاحب سه پسر و یک دختر شد. شاملو تا آخر عمر دو بار دیگر ازدواج کرد، اما دیگر بچه دار نشد.
در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد به دلیل چاپ یک کتاب ماموران به خانه اش یورش بردند و او فراری شد. ماموران بسیاری از آثار نوشته و ترجمه ی او را بردند و دیگر دست احمد به آن ها نرسید. شاملو پس از چند روز دستگیر شد و بیش از یک سال در زندان قصر در بند ماند.
در سال 1338 شاملو نخستین اثرش را برای کودکان به نام "قصه خروس زری پیرهن پری " تهیه کرد و همزمان وارد کار سینما شد و فیلم نامه ها و دیالوگ های بسیاری نوشت. خودش در این باره میگوید: "کارنامهٔ سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی"
شاملو در مجلات مختلف قلم زد و سردبیری بسیاری از آن ها را پذیرفت. به گفته ی نجف دریابندری در مقدمه ی "دفاع از ملانصرالدین" ، تخصص شاملو در بستن مجله های باز و باز کردن مجله های بسته بود.
در سال 1350 شاملو به فرهنگستان زبان فارسی دعوت شد و سه سال با این فرهنگستان همکاری کرد. در سال های میانی دهه ی پنجاه شاملو به مدت دو سال سرپرست پژوهشکده ی دانشگاه بوعلی بود و در سال آخر حکومت شاهنشاهی به دلیل مشکلاتی که دستگاه برای او ساخته بود در آمریکا مانده بود.
پس از جنبش مردم ایران در سال 1357 شاملو به ایران بازگشت و به عضویت هیات دبیران کانون نویسندگان ایران درآمد.
در سال 1362 چاپ آثار شاملو ممنوع شد و تا سال 1372 که اجازه ی چاپ آثار او به طور محدود داده شد، این محدودیت از بین نرفت.
شاملو از سال 1370 به بعد دیگر از ایران خارج نشد. خودش میگوید:" راستش بار غربت سنگینتر از توان و تحمل من است..." اما دیگر نظام اجازه ی هیچ گونه فعالیت را به شاملو نداد و کتاب هایش هم چنان در توقیف ماند.
شاملو در ساعت ۹ شب دوم مرداد ۱۳۷۹ در فردیس کرج، در کنار آیدا، زنی که عاشقانه دوستش داشت، درگذشت و جسمش در گورستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
شاملو به نوعی آیینه ی روح ایران و ایرانی در سده ی چهاردهم خورشیدی است.
فرهنگنامه ی عمید شامل واژههای فارسی، لغات عربی، اروپایی و ترکی به...
می دانی هیچ حقیقتی خارج از وجود خودمان نیست. در عشق این...
تعطیل تابستان شروع شده بود.در دالان لیسه پسرانه لوهاور شاگردان شبان هروزی...
داستان کوتاه «تخت ابونصر»، نوشتهٔ صادق هدایت است. این اثر نخستین بار...
الاغ کوچولو سال ها كار كرده بود. هر روز او را به...
نیکوس کازانتزاکیس در سال 1883 در یونان زاده شد. در زادگاهش ...
Created with AppPage.net
Similar Apps - visible in preview.